ضرورت آسیب شناسی تربیتی زنان در مقابله با تهاجم فرهنگی
● ضرورت آسیب شناسی تربیتی زنان در مقابله با تهاجم فرهنگی
امروزه نقش مؤثر زنان در مقابله با تهاجم فرهنگی و پیشگیری از انحرافات اجتماعی بر کسی پوشیده نیست زیرا زنان در فرهنگسازی بیشترین نقش را دارند و همین نقش مؤثر و کلیدی، موجب شد که نوک تیز حمله دشمن در جهانی شدن و استحاله فرهنگی متوجه زنان جامعه گردد. آنان به خوبی دریافتند که اگر موفق به تغییر فرهنگ زنان یک قوم گردند، میتوانند تمامیت فرهنگ آن جامعه را متأثر کرده و تغییر دهند. از اینرو دشمن تمامی تلاش خود را مصروف تغییر فرهنگ زنان جامعه ما نمود و بر همگان روشن است همان طور که زنان قادر به سازندگی فرهنگ خانواده و جامعه می باشند به همان نسبت توان تخریب فرهنگ جامعه را دارند و طبیعی است که زنان جامعه از عمده ترین و تأثیرگذارترین عناصر مقابله با تهاجمات فرهنگی، می باشند. اما اینکه زنان جامعه تحت چه شرایطی در مقابل فرهنگ بیگانه آسیب پذیر می شوند و به بیان دیگر، ریشه این همه ناکامی در عرصه فرهنگ و ذبح ارزش های دینی و اخلاقی در قشر زنان در جامعه ـ که متأسفانه ما شاهد و ناظر آن هستیم ـ در کجاست و در چه موقعیت و با ایجاد چه زمینه هایی زنان بیشتر دچار آسیب های فرهنگی می شوند و امکان رویارویی با تهاجمات فرهنگی را از دست می دهند. این مسأله از ضروری ترین مباحثی است که باید به آن پرداخت.در این مقاله سعی بر این است که بیشتر به عواملی که موجب تضعیف نقش تربیتی زنان در مقابله با تهاجم فرهنگی میشود، پرداخته شود. اما مهمتر از آن، آسیب شناسی این مسأله است و اینکه چرا زنان ما علی رغم اینکه میتوانند نقش آفرینی مؤثری در فرهنگ سازی و مقابله با جنگ فرهنگی داشته باشند، همان طور که در هشت سال دفاع مقدس این مسأله به اثبات رسید، متأسفانه، در این مورد، یک نقش منفعل پیدا کرده اند و بیشتر تحت تأثیر فرهنگ غرب قرار می گیرند به جای اینکه بتوانند نقش فعالی در مقابله با تهاجمات فرهنگی داشته باشند. به نظر می رسد که مهمترین خدمت فرهنگی که در این عرصه می شود به جامعه ارائه داد آسیب شناسی مسائل زنان در مقابل تهاجمات فرهنگی است چرا که هر گونه برنامه ریزی فرهنگی برای ارتقاء سطح علمی و فرهنگی و نهایتا افزایش سطح مقابله آنان با فرهنگ مهاجم، منوط به شناختن نقاط آسیب زاست.
از آنجا که «ثمربخشی تلاش دست اندرکاران نظام تربیتی هر جامعه بر آسیب شناسی تربیتی، به مفهوم شناخت و تحلیل موانع جریان تربیت و تبیین چگونگی برخورد مؤثر با این عوامل، متوقف است»، بر این اساس، همه تلاش های گسترده و متنوع در حوزه تربیتی زنان را بایستی تحت دو عنوان «ایجاد مقتضیات» و «رفع موانع» بررسی نمود. تربیت زنان در مفهوم خاص آن یعنی «مجموعه تدابیر و اقدامات سنجیده و منظم تربیتی به منظور پرورش و تقویت ایمان و ایجاد التزام نسبت به باورها، هنجارها، ارزش ها، احکام و دستورات دینی» مستلزم شناخت موانع میباشد و به بیان دیگر هر گونه برنامه ریزی برای تربیت زنان نیازمند آسیب شناسی است و به لحاظ اهمیت، اولویت و ضرورت غیرقابل انکار توجه به تربیت زنان در جامعه اسلامی، این بحث از جایگاه ویژه ای برخوردار می باشد.